سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازگشت ب

بازگشت ب :

سلام علیکم

پدافند فکری :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ... .

اشاره :

تا امروز که :"ششم بهمن" ه ، صرف نظر از سلام ، این نوشته ی هفتمه ، با اجازه از صاحب این وبلاگ ، که بنام اوست ، این نوشته رو تقدیم می کنم به دانش آموزانی که دستکم یه هفته رهاشون کردم و رفتیم برا مراسمی که برای شهادت اون گرفته شده بود .

خب تا امروز یه بازگشت به خانه رو گفتم و یکی هم بازگشت به کار رو .

البته یکی دوتا هم در رابطه با بازگشت به معنی توبه رو هم می خواستم بگم که فعلا صرف نظر می کنم ! البته در :"کلمات کلیدی" یه اشاره ای به هردوش کردم .

فاعل پدافند فکری :

خب امروزم نه برا اینکه جمعه هست و بهمین مناسبت تا یادم نرفته تبریک بگم ، بلکه باز هوا برا کار مناسب نبود و خونه که بودم تلویزیون سخنرانی سال نود سه ی استاد حسن رحیم پور ازغدی رو پخش می کرد که توش علاوه بر تعبیر :"پدافند فکری" از :"فاعل مجهول" تعبیری داشت .

بنا بر تعریف شهید استاد مرتضی مطهری از فکر یا اندیشه (الف) ، پدافند یا دفاع فکری در مقابل :"یادآور" ی مهاجمه ، که می تونه :"یادآوری" فکر یا اندیشه ای مهاجمم باشه !

در تهاجم به فکر یا اندیشه ای که هست ! یا موجودیت داره !

مگر اینکه تعریف فکر یا اندیشه ، تعریف استاد شهید نباشه ! و مثلا تعریف استاد حسن رحیم پور ازغدی از فکر یا اندیشه تعریف دیگری باشه ، که در سخنرانی ایشان معلوم نشده ! تا مقصود ایشان از "پدافند فکری" هم معلوم باشه !

آنجه مجهول نیست اینه که پدافند فکری یه کار درونیه ! حالا کار درونی و یا کارای درونی ، ولو دو کار ! و بازم حالا سومی ! ایندو هم بمونه !

و در ثانی مقصود از پدافند فکری مسلما نخستین پدافند درونی نیست ! که عبارته از : پدافند حسی !

حالا کربلای پنجش بمونه ! ولی در مقابل هجمه یا حمله ی حواس پنجگانه ! ایشون چه پدافندی دارند !؟ آیا مثلا بقول مرحوم علامه ، بشرح ایضا استاد شهیدم ! آیا پدافند تجرید رو دارن ! تجرید از حسو !؟ مجرد از حسو !؟

منکه فکر نمی کنم پدافندی که ایشون عنوان کردن ، صرف نظر از فاعل :"مجهول" ی که داره ! که گیریم بعنوان مثلا :"درون" معلومم بشه ! بی شبهات به :"آش شله قلمکار" (ب) نباشه ! 

استاد ! استاد حسن رحیم پور ازغدی ! بقول (پ) پیامرسان جمهوری اسلامی ایران ! سازمان صدا و سیماش ! 

یادتون میاد بقول خودتون :"مافیا" رو !؟ مثلا "مافیا" روزنامه ی عصر کیهانو !؟ و در سرمقاله هایی که اونجا می نوشتین !؟و هنوز استاد که نه ! مثلا عضو شورای انقلاب فرهنگی نشده بودین !؟ و اینگونه کم کم استادم شدین !؟ و یکی از اون سرمقاله عنوانش این یود :

باکدام منطق !؟

خب استاد ! حالا میشه بفرمایید :"با کدام منطق" !؟ می فرمایید :

پدافند فکری

رو !؟ منطق قدیم غربی !؟ یا جدیدش !؟ که پیامرسانی این سخنرانی شما رو به مخاطبش رسونده !؟

آیا با :"دیجیتال" عدم پدافند گوش مخاطب ، شنواییش ووو !؟ تا نوبت برسه به :"مطالبه ی بحقِّ شما !؟ یعنی :

پدافند فکری !؟

بقول ما ترکا اللهم بیر بیر ! اونم استاد پیاده شو با هم بریم ! یعنی ما بقول شما :"مجهول" نباشیم در پدافند شما ! اونم :

پدافند خاتم الانبیاء !

یعنی خاتم پدافند حواس :"پنج" گانه ! یا :"کربلای پنج" ش ! 

ما درخدمتیم خلاصه ! کافیه : 

عامل پدافند فکری 

معلوم باشه ! 

والسلام ! 

---------------------------------------------

الف : فکر یا اندیشه نوعی یادآوریست ، نوع زاینده ی اون .

توضیح اینکه یادآوریم عبارت از یادآوری اونیست که به حافظه سپرده شده ، دستکم پس از مثلا افتادن چشم به جهان خان خارج و صورت برداری چشم ، و بعدم حسش با بینایی ! و درست همینجاس که بشر حرفی برای بعد حس نداره ! و آنچه هم گفته باشه در مقابل با گفته ای روبروست و محل آفند و پدافند همینجاست !

و حرف دین یا اسلامم که در تاریخ علم یا دانش حرف علمی بحساب نیومده ! چه در غرب و چه در شرق و چه در خاور میانه ی ایندو و منجمله هم ایران ، حتی بعد انقلاب اسلامیم !

ب : مشهد . 

پ : که استاد ! امام جمعه ی "ششم بهمن" هزار سیصد و نود و شش هجری شمسی پایتخت جمهوری اسلامی ایران ، تحت عنوان :"فضای مجازی" فرمودن باهاش مخالف نیستن ! نظایر اینه ! 

ولی گویا هنوزم خبر ندارن از منطق "فضای مجازی" ! چه خارجیش ! و چه داخلی و ایرانی و :"دل" بخواه ایشونم ! 

که هیچ :"پدافندی" نداره گوش ، شنوایی و قلب ! یا دل مخاطبش در برابر پیامرسانی با اون منطق ! حافظه ی اونم ! با اون منطق ! 

با کدوم منطق !؟ 

صبح بخیر استاد ! 

... ، آذربایجان شرقی جمهوری اسلامی ایران ! 


بازگشت

بازگشت :

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... وَجَعَلَ (الف) ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

بازگشت :

بازگشت (ب) بعنوان مثال مانند اینکه امروزم مثل دیروز (پ) می خواستیم بریم سر کار ! خب از خونه راه افتادیم و تا دم ایستگاه سواری ها که میرفتن میدون راه آهن تبریز هم رفتیم ، که از اونجا هم سوار خطای تندرو بشیم بریم میدون بسیج و از اونجا هم ، حالا سواره یا پیاده بریم :"مزرداران" و محل کار .

آسمون داشت نم نم می بارید و کمی هم تندتر شد و با این هوا و زیر بارون که نمشد بیرون کار کرد ، اول زنگ زدم به صابکار ، ولی با اینکه ساعت کلاس و مدرسه نبود ، پاسخ نداد ، به فامیلشون که کلیددار ساختمون محل کار بود زنگ زدم و از هوای اونجا جویا شدم ، گفت می باره ، گفتم پس ما نمیایم !

بعدهم به سنگفروشی زنگ زدم ،که قرار بود امروزم یه ماشین سنگ بفرسته ، گفتم سرکار نیستیم و نفرسته .

خب برگشتیم خونه ! و الانم برگشتم به ادامه ی داستان :"یادآور کربلای پنج اصغر" .

و شکر خدا که باز فرصتشو داد ، منتها وقت نماز به افق ما ، آذر بایجان شرقی و تبریزه، بموه بعد نماز انشاءالله تعالی .

بعد نماز مغرب :

خب بعد نماز عصرم فرصتی دست نداد که بازگشتی داشته باشم به داستان ، داستان "یادآور کربلای پنج اصغر" .

بازگشت به خانه :

باز خدا خیرش بده ! :"پیکان تهران دال" مدل پنجاه رو ، که گفتم مارو ، شیش تایی مونو ، یه نفس از قم آورد تا خوی ، البته که برا مثلا زدن بنزین یه نفسی تازه کرده .

آخه رفتن سرخاک و :"وداع" ی که گفتم ، مارو برگردوند به قم و خونه ! البته هفت تایمونو ! آخه در بازگشت 

                شهید احمد رضالو

شهیدم با ما بود ، حالا بقولی :"صورت علمی" ش بمونه ! یا :"تصور" ش مثلا بقول شهید استاد مرتضی مطهری در یکی از آثار بدون استثناء خوبشون ، که بعد معلم ثانی که منطق ارسطویی رو باب بندی کرد و باب اول از دوباب علم یا دانش شد "تصور" .

بازگشت به کار :

خدا خیرش بده آقا ابراهیمو ! آقا ابراهیم محمدی رو ، مدیر مدرسه ی شهید سید مصطفی خمینی قمو ، آخه حتی مرخصی با حقوقم برام رد نکرده بود !

خب خواهر شهید به کار خونه پرداخت و منم مشغول به تدریس ، ولی ! آیا روز از نو روزی از نو !؟ یا حالا اون خواهر شهید بود !؟

من چی !؟ آیا همون آموزگار ابتدایی سابق !؟

یا حالا عکس شهید توی قابی رو دیوار خونه هست !؟ و یادآور کربلای پنج !؟ پنج اصغر !؟

اصغر یادآور چیه !؟ اکبرش بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم !؟ ایندو چی !؟ اوسطی نداره !؟ یا بقول پیامبر :"جهاد" ، فقط اکبر و اصغر داره و اولشم "جهاد" اصغره !؟ و بعدش جهاد اکبره !؟

و در بازگشتی که به علم یا دانش داشته باشیم ! آیا مثل باب دوم علم یا دانش بعد معلم ثانی !؟ و باب اصغرش باب :"معرفت" یا شناخته !؟ و علم یا دانشم مثل :"جهاد"ه !؟ یا باب اوسطم داره !؟

البته بقول مثلا دانش ریاضی ! که :

اگه و فقط اگه دوتا علم یا دانش داشته باشیم ! آنگاه علم یا دانشی داریم که ایندو علم یا دانش زیر:"مجموعه" ی اون هستن !

البته اگه ! چراکه نه تنها :"تئوری طبیعی مجموعه ها" (ت) در علم یا دانش ریاضی بعنوان منطق ، روش یا متد علمی بحساب نمیاد ! بلکه بجای باب اول منطق معلم اول بعد معلم ثانیم بحساب نمیاد !

حالا :
... وَ جَعَلَ !؟

و بپارسی یا فارسی اون :

و قراره ! جبر گزاره های ژرژ بول ، اکبر چی باشه !؟ وقتی تئوری مجموعه های ژرژ کانتور بحساب نیاد !؟ بمونه ، ان شاءالله در بازگشتی که بهش داشته باشم :"خدمت" ش می رسم ، فعلا حرف از بازگشته !

و فعلا حرف از بازگشت مثلا باب اول علمی یا دانشی بقول معلم ثانیه ! حالا شبهات علم یا دانش مثلا ریاضیم که به اون داشته باشه ، خب شامل باب اول اونم میشه ! همینطور هر باب معرف یا شناختی ! و اختصاص به علم یا دانش ریاضیم نداره ! همینطور فیزکش ! و امروزه کامپیوتر یا بومی شده اون ، یا پارسی و یا فارسی اون : رایانه !

خب بله ! الکترنیکی و بقول مثلا وزیر :"قاوا" ی جمهوری اسلامی ایران :"دیجیتال" اونم شامل میشه ! اختصاصم به مثلا :"دولت دیجیتال" بعد :"دولت الکترنیکی" شم نداره ! بلکه شامل غیردولتی ! مثلا آزاد یا :"خصوصی" م میشه !

مگر اینکه علمی یا دانشی و اونم :"دانش بنیان" بحساب نیان ! حتی منباب : معرفت ، شناخت و یا ... (ث) .

اونم بعد معرفت یا شناخت به یه چیزی ! و بازگشتش ! به کجا !؟ حالا رفت برای شناخت بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله

بازم برا خالی نبودن عریضه ! که همش به بعد موکول نشه ، مثلا بقول مرحوم علامه در اصول فلسفه و روش ! رئال ! یسم شون مانند اون وقتی که بعنوان مثال :

چشم ما می افته به مثلا اندام جهان خارج !

و قرار داد!ه شده باشه چشم برای صورت برداری از اون !

یا مثلا گوش برا صدا برداری ، و اعضای حسی :"پنج" گانه دیگرم ! که یادآور فقط برا حواس "پنج" گانه نیستن ! بلکه یادآور برا اصغر پنجگانه در :"جهان خارج"م هستن ! اونم از موضع اکبر !

وگرنه اندام "جهان خارج" کجا و بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :"جرم" چشم بعنوان مثال !؟  

-----------------------------------

الف : و قرار داد ، برای :

... خَلَقَ ... وَالأرض . 

ب : بازگشت می تونه پارسی یا فارسی :"توبه" هم باشه ، که انشاءالله بعد نماز یکی دو نمونشو میگم .

پ : اینم انشاءالله بعد نماز بیشتر میگم ، فعلا برا اینکه :"به تعبیر معروف" نمونه برا بعد ! اینقدر گفته باشم که بعد کاری که تقریبا سه چهار ماه قبل داشتیم ، تو شبستر ، شندآباد و روستای کوشک ، که نیمه کاره گذاشتش صابکارش ! که داشت تو روستا ویلایی می ساخت و پول دستمزد ما رو معطل میکرد و عقب مینداخت و آخرشم گفت نداره و یه ماهی ما رو بیکار نیگر داشت و با همدستی سنگفروش ، صرف نظر از خسارت طبق قرار داد ، دستمزد آخری ما رو هم با کم و کسرشم ریخت بحساب سنگفروش که اون به ما بده و برگ تسویه حساب ازم گرفت ولی اون کم کسر شده هم تا امروز بهمون داده نشده ، برگشتیم سرکار !

حالا چه کاری بمونه !

ت : نام کتابی بهمین عنوان که ستاد انقلاب فرهنگی ! سابق شورای انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ، اونو به پارسی یا فارسی برگردونده و منتشر کرده ! و نظایرش به وفور ! در مراکز علمی برگردون و منتشر شده ، اونم بعد :"کربلای پنج" و زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران ! و بعنوان مثال نه تنها سردار :"سلیمانی" ککشون نگزیده ! بلکه حتی مقام معظم رهبری در سخنرانی بعد هفت دی و بقولی فتنه ی نود و شش ، که وعده داده بودن ، در نوزده دی نودو شش فرمودن : این بچه های شما ...

این پیشرفتای علمی رو داشتن ! و گویا خواهند هم داشت ! کما فی السابق ! و فقط :

قصوری

شده ! که اونم باز کمافی السابق ! چیزی نیست که قابل حل نباشه !

ث : مثلا : cognition,recognition


یادآور کربلای پنج اصغر

یادآور کربلای پنج اصغر :

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَال ... وَجَعَلَ ال ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

خب امروز روز تبریکه ، بمناسبت سالروز تولد :"خانم زینب" که نقله وقتی بدنیا اومد و قنداقی رو دادن بغل پیامبر صل الله علیه و اله و سلم که نامشو بذاره ، فرمود بر خدا پیشی نمیگیرم .

و نام نوزاد گذاشته شد :

زینب

یعنی چی !؟ یعنی زینت پدر !

پدر !؟ خب یادآور دینی که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :

"آورده" !

خب ! حالا بمونه که چرا زینت مادر نامیده نشد !؟

خب ! یادآور پدر که آقا امام حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام بود ! و بعدشم که آقا امام حسین علیه السلام یادآور برادر !

خب بعد کربلا و روز عاشورا هم که آقا امام علی بن حسین یادآور !

خب بله ! ولی آقا امام سجاد علیه السلام صرف نظر از اینکه در غل و زنجیر بودن و هنوزم آثار بیماری روز و ظهر عاشورا در بدنشون بود ، کافی بود حرفی بزنن ! همونطور که در شام و در مجلس یزید در مقابل پرسش او خود رو معرفی کردن ، یزید گفت :

مگر علی بن حسین در کربلا کشته نشد !؟ و ...

مانند این بود که :"عقیله" آل محمد سلام الله علیها زبان باز می کرد و دین محمد رسول الله رو یادآوری می کرد ! که از ظهر عاشورا این کار خانم زینب سلام الله علیها بود ، هست و خواهد بود ! چراکه بعنوان مثال شهیدی گفت ، مکتوب یا نوشته شده هم ، به خواهرش : 

                   شهید کربلای پنج

مثل "خانم زینب" باش

تولدت مبارک خانم زینب 


وداع اصغر

وداع اصغر :

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَال ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

شب سوم برادر بود و در مراسم دعای کمیل :

اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شئی ... .

منجمله رییس بانک صادرات (الف) که گفتم !

شب هفتم برگذار شد و تا همینجاشم یه هفته ای بدهکار دانش آموزا بودم ! اونم دانش آموزام تو مدرسه ی شهید سید مصطفی خمینی قم !

یواشکی به خواهر شهید ندا دادم بریم !

رفتیم سر خاک و با برادر خدا حافطی کرد ، ولی ! با شهید نه ! اون :

شهید کربلای پنج ! حتی اصغرشم ! چه رسه به اکبرش !

و شب سه و هفتم ! که داشته باشه !

کجا !؟

آیا اونجا که :"هویت" اکبر و اصغر داده به این دوتا !؟

------------------------------------------

الف : البته اولش ، بعد شهرستان استانم شده بود (ب) ، چند سال پیش ، بعد اینکه بازخرید شدم و از قم به خوی برگشتیم ، و بازنشست شده بود و ریاست بانک پاسارگاردو داشت ، گفتم برم حالا و احوالی باهاش کنم !

البته رفتم و گفتم بهم :"هویت" (پ) ی جاری تو بانکش بده ! که گویا یادش نمونده بود ! اون روزا که گفتم !

شایدم در "هویت" ی داشت :"ارتباط" ی نداشت با هویت!ی که داشتم ! و برا همین بود که مراحل قانونی رو پیشم گذاشت و مدارکو ازش گرفتم و خدا حافظی کردم و دیگه خبر دارم که الان کجاس و چه هویتی داره ! هرکجا هست خدا :"حفظ"ش کنه !

ب : خدا حفظ کنه ، علی دایی رو میگم ! نه فوتبالستو ها ، اونم پرسپولیسی خودمونو ! آخه علی دایی ما هم فوتبال بازی می کرد ، خودشم تو باشگاه تاجم ، البته نه در حد تیم تاج ، که یه علی جباری داشت که اگه در حد قلیچ خانی پاس و پروین پرسپولیس نبود ، ولی از هافبکای همتراز ایندوتا تو وسط تیم ملی بود !

اینو داشتم می گفتم که علی دایی ما هم رفت تو بانک صادرات استخدام شد و به ریاستم رسید و اونم ریاستی در آلمان و هنوزم همونجاس ! چند سال پیش که اومده بود ایران و شماره ی منو بهش داده بودن زنگ زد و بعد اینکه خودشو معرفی کرد ! ازم کانال خواست ! و گفتم ندارم و پست الکترونیکی دارم ، با تعجب گفت که دیگه قدیمی شده و وقتی با گوشی هوشمند بروزشه ، و منم هوشمندشو نداشتم ، تعجب !

هویت هوشمند نداری !؟ البته پرسش به تعبیر منه !

پ : ارتباطی ، فنی و اطلاعی ، بقول وزیر :"فاوا" ی جمهوری اسلامی ایران نه ! که دنبال :"هویت" ی در بازار :"دیجیتال" ی دنیای امروزه ! که بازم ! بقول ایشون عقب نمونیم ! چه رسه به اینکه :"سهمی" توش نداشته باشیم ! ولو اینکه :"کلید"داری باشیم زِ "کلید" دار :"رمزگذار" ش !

چراکه فرق داره حتی ارتباطات و فناوری اطلاعات ، با "فاوا" ی وزیر : ارتباطات و فناوری اطلاعات ! نه :"فناوری اطلاعات و ارتباطات" ! چه رسه به :

فناوری ارتباطات و اطلاعات یا بعنوان مثال :"آورده" ! و :

اطلاع از فناوری ارتباط ... که بمونه !