سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازگشت

بازگشت :

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... وَجَعَلَ (الف) ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

بازگشت :

بازگشت (ب) بعنوان مثال مانند اینکه امروزم مثل دیروز (پ) می خواستیم بریم سر کار ! خب از خونه راه افتادیم و تا دم ایستگاه سواری ها که میرفتن میدون راه آهن تبریز هم رفتیم ، که از اونجا هم سوار خطای تندرو بشیم بریم میدون بسیج و از اونجا هم ، حالا سواره یا پیاده بریم :"مزرداران" و محل کار .

آسمون داشت نم نم می بارید و کمی هم تندتر شد و با این هوا و زیر بارون که نمشد بیرون کار کرد ، اول زنگ زدم به صابکار ، ولی با اینکه ساعت کلاس و مدرسه نبود ، پاسخ نداد ، به فامیلشون که کلیددار ساختمون محل کار بود زنگ زدم و از هوای اونجا جویا شدم ، گفت می باره ، گفتم پس ما نمیایم !

بعدهم به سنگفروشی زنگ زدم ،که قرار بود امروزم یه ماشین سنگ بفرسته ، گفتم سرکار نیستیم و نفرسته .

خب برگشتیم خونه ! و الانم برگشتم به ادامه ی داستان :"یادآور کربلای پنج اصغر" .

و شکر خدا که باز فرصتشو داد ، منتها وقت نماز به افق ما ، آذر بایجان شرقی و تبریزه، بموه بعد نماز انشاءالله تعالی .

بعد نماز مغرب :

خب بعد نماز عصرم فرصتی دست نداد که بازگشتی داشته باشم به داستان ، داستان "یادآور کربلای پنج اصغر" .

بازگشت به خانه :

باز خدا خیرش بده ! :"پیکان تهران دال" مدل پنجاه رو ، که گفتم مارو ، شیش تایی مونو ، یه نفس از قم آورد تا خوی ، البته که برا مثلا زدن بنزین یه نفسی تازه کرده .

آخه رفتن سرخاک و :"وداع" ی که گفتم ، مارو برگردوند به قم و خونه ! البته هفت تایمونو ! آخه در بازگشت 

                شهید احمد رضالو

شهیدم با ما بود ، حالا بقولی :"صورت علمی" ش بمونه ! یا :"تصور" ش مثلا بقول شهید استاد مرتضی مطهری در یکی از آثار بدون استثناء خوبشون ، که بعد معلم ثانی که منطق ارسطویی رو باب بندی کرد و باب اول از دوباب علم یا دانش شد "تصور" .

بازگشت به کار :

خدا خیرش بده آقا ابراهیمو ! آقا ابراهیم محمدی رو ، مدیر مدرسه ی شهید سید مصطفی خمینی قمو ، آخه حتی مرخصی با حقوقم برام رد نکرده بود !

خب خواهر شهید به کار خونه پرداخت و منم مشغول به تدریس ، ولی ! آیا روز از نو روزی از نو !؟ یا حالا اون خواهر شهید بود !؟

من چی !؟ آیا همون آموزگار ابتدایی سابق !؟

یا حالا عکس شهید توی قابی رو دیوار خونه هست !؟ و یادآور کربلای پنج !؟ پنج اصغر !؟

اصغر یادآور چیه !؟ اکبرش بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم !؟ ایندو چی !؟ اوسطی نداره !؟ یا بقول پیامبر :"جهاد" ، فقط اکبر و اصغر داره و اولشم "جهاد" اصغره !؟ و بعدش جهاد اکبره !؟

و در بازگشتی که به علم یا دانش داشته باشیم ! آیا مثل باب دوم علم یا دانش بعد معلم ثانی !؟ و باب اصغرش باب :"معرفت" یا شناخته !؟ و علم یا دانشم مثل :"جهاد"ه !؟ یا باب اوسطم داره !؟

البته بقول مثلا دانش ریاضی ! که :

اگه و فقط اگه دوتا علم یا دانش داشته باشیم ! آنگاه علم یا دانشی داریم که ایندو علم یا دانش زیر:"مجموعه" ی اون هستن !

البته اگه ! چراکه نه تنها :"تئوری طبیعی مجموعه ها" (ت) در علم یا دانش ریاضی بعنوان منطق ، روش یا متد علمی بحساب نمیاد ! بلکه بجای باب اول منطق معلم اول بعد معلم ثانیم بحساب نمیاد !

حالا :
... وَ جَعَلَ !؟

و بپارسی یا فارسی اون :

و قراره ! جبر گزاره های ژرژ بول ، اکبر چی باشه !؟ وقتی تئوری مجموعه های ژرژ کانتور بحساب نیاد !؟ بمونه ، ان شاءالله در بازگشتی که بهش داشته باشم :"خدمت" ش می رسم ، فعلا حرف از بازگشته !

و فعلا حرف از بازگشت مثلا باب اول علمی یا دانشی بقول معلم ثانیه ! حالا شبهات علم یا دانش مثلا ریاضیم که به اون داشته باشه ، خب شامل باب اول اونم میشه ! همینطور هر باب معرف یا شناختی ! و اختصاص به علم یا دانش ریاضیم نداره ! همینطور فیزکش ! و امروزه کامپیوتر یا بومی شده اون ، یا پارسی و یا فارسی اون : رایانه !

خب بله ! الکترنیکی و بقول مثلا وزیر :"قاوا" ی جمهوری اسلامی ایران :"دیجیتال" اونم شامل میشه ! اختصاصم به مثلا :"دولت دیجیتال" بعد :"دولت الکترنیکی" شم نداره ! بلکه شامل غیردولتی ! مثلا آزاد یا :"خصوصی" م میشه !

مگر اینکه علمی یا دانشی و اونم :"دانش بنیان" بحساب نیان ! حتی منباب : معرفت ، شناخت و یا ... (ث) .

اونم بعد معرفت یا شناخت به یه چیزی ! و بازگشتش ! به کجا !؟ حالا رفت برای شناخت بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله

بازم برا خالی نبودن عریضه ! که همش به بعد موکول نشه ، مثلا بقول مرحوم علامه در اصول فلسفه و روش ! رئال ! یسم شون مانند اون وقتی که بعنوان مثال :

چشم ما می افته به مثلا اندام جهان خارج !

و قرار داد!ه شده باشه چشم برای صورت برداری از اون !

یا مثلا گوش برا صدا برداری ، و اعضای حسی :"پنج" گانه دیگرم ! که یادآور فقط برا حواس "پنج" گانه نیستن ! بلکه یادآور برا اصغر پنجگانه در :"جهان خارج"م هستن ! اونم از موضع اکبر !

وگرنه اندام "جهان خارج" کجا و بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :"جرم" چشم بعنوان مثال !؟  

-----------------------------------

الف : و قرار داد ، برای :

... خَلَقَ ... وَالأرض . 

ب : بازگشت می تونه پارسی یا فارسی :"توبه" هم باشه ، که انشاءالله بعد نماز یکی دو نمونشو میگم .

پ : اینم انشاءالله بعد نماز بیشتر میگم ، فعلا برا اینکه :"به تعبیر معروف" نمونه برا بعد ! اینقدر گفته باشم که بعد کاری که تقریبا سه چهار ماه قبل داشتیم ، تو شبستر ، شندآباد و روستای کوشک ، که نیمه کاره گذاشتش صابکارش ! که داشت تو روستا ویلایی می ساخت و پول دستمزد ما رو معطل میکرد و عقب مینداخت و آخرشم گفت نداره و یه ماهی ما رو بیکار نیگر داشت و با همدستی سنگفروش ، صرف نظر از خسارت طبق قرار داد ، دستمزد آخری ما رو هم با کم و کسرشم ریخت بحساب سنگفروش که اون به ما بده و برگ تسویه حساب ازم گرفت ولی اون کم کسر شده هم تا امروز بهمون داده نشده ، برگشتیم سرکار !

حالا چه کاری بمونه !

ت : نام کتابی بهمین عنوان که ستاد انقلاب فرهنگی ! سابق شورای انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ، اونو به پارسی یا فارسی برگردونده و منتشر کرده ! و نظایرش به وفور ! در مراکز علمی برگردون و منتشر شده ، اونم بعد :"کربلای پنج" و زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران ! و بعنوان مثال نه تنها سردار :"سلیمانی" ککشون نگزیده ! بلکه حتی مقام معظم رهبری در سخنرانی بعد هفت دی و بقولی فتنه ی نود و شش ، که وعده داده بودن ، در نوزده دی نودو شش فرمودن : این بچه های شما ...

این پیشرفتای علمی رو داشتن ! و گویا خواهند هم داشت ! کما فی السابق ! و فقط :

قصوری

شده ! که اونم باز کمافی السابق ! چیزی نیست که قابل حل نباشه !

ث : مثلا : cognition,recognition